ماجراهای من و همکار قسمت (57)

ساخت وبلاگ
امروز صبح که اومدم کلی هیجان داشتم...

خوب یک گام به 206 نزدیک میشم اگه بتونم رای های بیشتری جمع کنم

هر چند صابری هم شانسش کم نیست

چون از 3 تا همکار غایب دوتاشون اقا هستند...

حیف مجبورم متین و باوقار برخورد کنم

وگرنه کلی سر و صدا راه مینداختم که چرا از این سه نفر رای گیری نمیکنند...

هیجان درسته خوبه

ولی زیادیش هم ضرر داره

دروغ چرا

هیجان این رای گیری به کنار

از صبح منتظر تماس امیرم

بیمعرفت قهرش این بار خیلی جدیه

چندبار خواستم زنگ بزنم

ولی بعد گفتم خوب چی

من که نمیتونم این عادت ترس رو از خودم دور کنم

پس رفتارم یازم تکرار میشه

همون بهتر که فعلا قهر باشه تا بتونم با خودم کنار بیام و تصمیم درست بگیرم..

-----------------------------------------------

بالاخره رای گیری انجام شد و در کمال ناباوری من هر سه رای رو گرفتم

خودمم باورم نمیشد

همش فکر میکردم رای ها مال صابریه

چون من زیاد برخوردم با همکارای اقام درست نبوده

تازه صابری زبونی داره که نگوووووووووووووو

ولی ظاهرا سابقه هم بی تاثیر نیست ها

پس من رفتم برای یک چهارم نهایی

شایدم فینال

چون این جا دیگه مرحله اخره و فقط یک نفر برنده میشه

اصلا هم رای گیری نیست

تو این مرحله ملاک

مدرک

تشویقی ها..

سابقه

مقام های ورزشی و علمی و ارائه مقاله و از این چیزهاست

درسته امید ندارم برای 206

ولی شنیدم تو این مرحله هم به اونهایی که اول نمیشن

یه کارت هدیه میدن

بازم بهتر از هیچیه دیگه

صابری وقتی برای تبریک اومد اتاقم

از گوشاش دود در می اومد

اخرشم کاری کرد که از گوش های منم دود در اد

بیشعور برگشته میگه ادم همسرش اون بالا بالاها باشه معلومه شانسش میره بالا

یکی نیست بهش بگه بیشعور انتخابات تو واحد ماست

چه ربطی به امیر و حراست داره

هر وقت 206 رو بردم بعد بیا چرت و پرت بگو

***********

ولی ی کم فکرم مشغوله

نکنه واقعا دست امیر تو کار باشه؟؟؟

متنفرم اگه برام پارتی بازی کرده باشه

با وجود اینکه دلم راضی نبود

بهش زنگ زدم

سرد و خشک سلام داد

ولی خب نمیشه منم سرد باشم که

چون کارم گیر

بهش میگم امیرجوووووووون

میخواستم بهت خبر خوش بدم

میگه میشنوم

میگم:

میدونستی من نفر اول شدم تو واحد

میگه اره شنیدم

میگم ولی من فکر کنم مدیر رای ها رو عوض کرده

اخه همکارا بهم گفتند ما بهت رای ندادیم

اعصابم خرد شده

میگه غلط کردند خودشون قبول کردند رای بدن

اصلا هم دست مدیر تو کار نیست.............

پس بیخود نبود صابری عصبانی بود

حدسش درسته

داغ کرده بودم

به امیر گفتم پس جنابعالی برام رای خریدید

نمیدونستم از این کارام میکنی

میگه والا من برای خوشحالی تو هر کار بتونم میکنم

نه اینکه ابروی شوهرم رو پیش خانوادش ببرم که نازم کرد

خدایا این روانییییییییییییییی چیکار کرده

بدون خداحافظی قطع کردم و مستقیم رفتم دفتر مدیر

بدون توضیح اعلام کردم نمیخوام تو انتخاب کارمند نمونه شرکت کنم

اسمم رو حذف کنید و لطفا نفر بعد من رو اعلام کنید برای اقایون مدیر

دیدم مدیر خودمون هم شوک شد

ولی خب چی بگم

بگم رای گیری با تقلب بوده

از امیر دلخورم شاید اگه دخالت نمیکرد بازم من برنده میشدم

ولی با کمک خودم نه پارتی بازی اقا

الانم افسرده مرخصی گرفتم که برم خونه

نوشته شده در دوشنبه بیست و سوم بهمن ۱۳۹۶ساعت 14:6 توسط اف.شین|

گلایه...
ما را در سایت گلایه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4sharbatin4 بازدید : 20 تاريخ : سه شنبه 24 بهمن 1396 ساعت: 9:50